باز باران بی ترانه.....
باز باران با تمام بی کسی های شبانه...
می خورد بر مرد تنها...
میچکد بر فرش خانه...
باز می اید صدای چک چک غم...
نمیفهمم...
نمی دانم...
کجای قطره های بی کسی زیباست؟!؟!
نمی دانم چرا مردم نمی فهمند!
که ان کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد...
کجای ذلتش زیباست؟!؟!...
باز باران با تمام بی کسی های شبانه...
می خورد بر مرد تنها...
میچکد بر فرش خانه...
باز می اید صدای چک چک غم...
نمیفهمم...
نمی دانم...
کجای قطره های بی کسی زیباست؟!؟!
نمی دانم چرا مردم نمی فهمند!
که ان کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد...
کجای ذلتش زیباست؟!؟!...
۹ نظر:
این شعر همون جوری قشنگه . باز باران با ترانه با گوهر های فراوان . ورودت رو تبریک میگم خوش اومدی
salam khub bud vali dustnadashtam ye
خورده غمگین بود
gashang bud
khily ghashang bod fafa jun
kheily ghashang bod fafajun
چه عجب!!!
قشنگ بود ولی پست های بیشتری بگذار
با خوندن این مطلب صحنه های ابتدایی فیلم (طهران تهران) برام تداعی شد. توصیه میکنم این فیلم رو ببینید.
خیلی دپرس بود . خیلییییییییییییی
koli bash hal kardim misi
ارسال یک نظر