فلسفه ی الاکلنگ اثبات بزرگی کسیست که فرومینشیند تا دیگری پرواز را تجربه کند
۲.۵.۸۹
۱.۵.۸۹
نامه ای به خدا
یك روز كارمند پستی كه به نامه هایی كه آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می كرد
متوجه نامهای شد كه روی پاكت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای
به خدا ! با خودش فكر كرد بهتر است نامه را باز كرده و بخواند...در نامه این طور
نوشته شده بود :
خدای عزیزم بیوه زنی 83 ساله هستم كه زندگیام با حقوق نا چیز باز نشستگی
می گذرد. دیروز یك نفر كیف مرا كه 100دلار در آن بود دزدید. این تمام پولی بود كه
تا پایان ماه باید خرج می كردم. یكشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از
دوستانم را برای شام دعوت كرده ام. اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم.
هیچ كس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم. تو ای خدای مهربان تنها امید من
هستی به من كمك كن ...
كارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همكارانش نشان
داد. نتیجه این شد كه همه آنها جیب خود را جستجو كردند و هر كدام چند دلاری
روی میز گذاشتند. در پایان 96 دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند ...
همه كارمندان اداره پست از اینكه توانسته بودند كار خوبی انجام دهند خوشحال
بودند. عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت. تا این كه نامه دیگری
از آن پیرزن به اداره پست رسیدكه روی آن نوشته شده بود: نامه ای به خدا !
همه كارمندان جمع شدند تا نامه را باز كرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود:
خدای عزیزم. چگونه می توانم از كاری كه برایم انجام دادی تشكر كنم . با لطف
تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا كرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم.
من به آنها گفتم كه چه هدیه خوبی برایم فرستادی ...
البته چهار دلار آن كم بود كه مطمئنم كارمندان بی شرف اداره پست آن را
برداشته اند ...!!!
کودکی که آماده تولد بود ...
کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از پرسید می گویند که فردا مرا به زمین می فرستی اما
من به این کوچکی و ناتوانی چگونه می توانم برای زندگی آنجا بروم؟خداوند پاسخ داد از میان
فرشتگان بیشمارم یکی را برای تو در نظر گرفته اما و در انتظار توست و حامی و مراقب تو خواهد
بود.کودک همچنان مردد بود و ادامه داد : اما من اینجا در بهشت جز خندیدن و آواز و شادی کاری
ندارم.خداوند لبخند زد:فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او
را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.
کودک ادامه داد:من چطور می توانم بفهمم که مردم چه می گویند در حالی که زبان آنها را
نمی دانم؟ خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو زیباترین وشیرین ترین واژه هایی راکه ممکن
است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت
کنی. کودک با ناراحتی گفت: اما اگر بخواهم با تو صحبت کنم چه کنم؟
و خداوند برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دستهای تو را در کنار هم قرار خواهد داد و
به تو می آموزد که چگونه دعا کنی .
کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام در زمین انسانهای بد هم زندگی می کنند؛ چه کسی
از من محافظت خواهد کرد.
خدا گفت فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگر به قیمت جانش هم تمام شود.
کودک ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که نمی توانم تو را ببینم غمگین خواهم بود.
خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد، اگر چه من همشه
در کنار تو هستم.
در آن هنگام، بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین به گوش می رسید. کودک می دانست که
بزودی باید سفر خود را آغاز کند. پس سوال آخر را به آرامی از خداوند پرسید: خدایا، اگر باید هم اکنون
به دنیا بروم لااقل نام فرشته ام را به من بگو. خداوند او را نوازش کرد و پاسخ داد: نام فرشته ات
اهمیئت ندارد ولی می توانی او را مادر صدا کنی ...
۳۱.۴.۸۹
کودک
مرد دیر وقت، خسته از کار به خانه برگشت.دم در پسر ۵ساله اش را دید که در انتظار او بود:
- سلام بابا! یک سوال از شما بپرسم؟
- بله حتما چه سوالی؟
- بابا ! شما برای هر ساعت کار چقدر پول می گیرید؟
مرد با ناراحتی پاسخ داد این به تو ارتباطی ندارد.چرا چنین سوالی می کنی؟
فقط می خواهم بدانم.
- اگر باید بدانی بسیار خوب می گویم:۲۰ دلار!
پسر کوچک در حالی که سرش پائین بود آه کشید. بعد به مرد نگاه کرد و گفت:
می شود به من ۱۰ دلار قرض بدهید؟
مرد عصبانی شد و گفت اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال فقط این بود که پولی برای خریدن
یک اسباب بازی مزخرف از من بگیری کاملا در اشتباهی. سریع به اطاقت برگرد و برو فکر کن
که چرا اینقدر خودخواه هستی.من هر روز سخت کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه وقت
ندارم.پسر کوچک آرام به اطاقش رفت و در را بست.
مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد: چطور به خود اجازه می دهد فقط برای گرفتن پول از
من چنین سوالاتی کند؟
بعد از حدود یک ساعت مرد آرام تر شد و فکر کرد که با پسر کوچکش خیلی تند و خشن رفتار
کرده شاید واقعا چیزی بوده که او برای خریدنش به ۱۰ دلار نیاز داشته است.به خصوص اینکه
خیلی کم پیش می آمد که پسرک از پدرش درخواست پول کند.
مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد.
- خوابی پسرم؟
- نه پدر، بیدارم.
- من فکر کردم که شاید با تو خشن رفتار کرده ام. امروز کارم سخت و طولانی بود و همه ناراحتی
هایم را سر تو خالی کردم. بیا این ۱۰ دلاری که خواسته بودی.پسر کوچولو خندید، و فریاد زد:
متشکرم بابا ! بعد دستش را زیر بالش برد و از آن زیر چند اسکناس مچاله شده در آورد.
مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته، دوباره عصبانی شد و با ناراحتی گفت:با اینکه
خودت پول داشتی چرا دوباره درخواست پول کردی؟
پسر کوچولو پاسخ داد: برای اینکه پولم کافی نبود، ولی من حالا ۲۰ دلار دارم .
آیا می توانم یک ساعت از کار شما بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ من شام
خوردن با شما را خیلی دوست دارم...!!!
نامه ی آبراهام لینکلن به آموزگار فرزندش
ارزش های زندگی را به او ياد بدهيد و به او ياد بدهيد كه در اوج اندوه، تبسّم كند.
به او بياموزيد كه در اشك ريختن خجالتی وجود ندارد. به او بياموزيد كه می تواند
براي فكر و شعورش مبلغی تعيين كند، امّا قيمت گذاری برای دل بی معناست.
اگر می توانيد نقش مهم كتاب را در زندگی آموزش دهيد.
در كار تدريس به فرزندم ملايمت به خرج دهيد، امّا از او يک ناز پرورده نسازيد.
توقّع زيادی است امّا ببينيد كه می توانيد چه كار كنيد!
امان از ایرانی ها!
يك پيمانكار آمريكايي، يك مكزيكي و يك ايراني در اين مناقصه شركت كردند.
پيمانكار آمريكايي پس از بازديد محل و بررسي هزينه ها مبلغ پيشنهادي خود را ۹۰۰ دلار اعلام كرد.
مسؤل كاخ سفيد دليل قيمت گذاري اش را پرسيد و وي در پاسخ گفت:
۴۰۰ دلار بابت تهيه مواد اوليه + ۴۰۰ دلار بابت هزينه هاي كارگران و… ۱۰۰ دلار استفاده بنده.
..
پيمانكار مكزيكي هم پس از بازديد محل و بررسي هزينه ها مبلغ پيشنهادي خود را ۷۰۰ دلار اعلام كرد.
۳۰۰ دلار بابت تهيه مواد اوليه + ۳۰۰ دلار بابت هزينه هاي كارگران و… +۱۰۰ دلار استفاده بنده.
..
اما نوبت به پيمانكار ايراني كه رسيد بدون محاسبه و بازديد از محل به سمت مسؤل كاح سفيد رفت و در گوشش گفت:
قيمت پيشنهادي من ۲۷۰۰ دلار است!!!
مسؤل كاخ سفيد با عصبانيت گفت: تو ديوانه شدي، چرا ۲۷۰۰ دلار؟!
پيمانكار ايراني در كمال خونسردي در گوشش گفت:
..
آرام باش…
۱۰۰۰ دلار براي تو…… و ۱۰۰۰ براي من ……. و انجام كار هم با پيمانكار مكزيكي.
و پيمانكار ايراني در مناقصه پيروز شد
پیرمرد عاشق
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب
دید.عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.
پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: «باید ازت
عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه.»
پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.
زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم.
نمی خواهم دیر شود!
پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم.
پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد!
حتی مرا هم نمی شناسد!
پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز
صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟
پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است...!
۳۰.۴.۸۹
تست هوش جالب
جاهای خالی را با اعداد مناسب پر کنید:
۱۰ , ۲۰ , … , ۱۵ , ۱۰۰۰ , … , ۱۶
عجله نکنید! کمی فکر کنید، سوال زیاد مشکلی نیست
ولی اگر قادر به حل این سوال باشید نشان فعالیت خوب سمت راست مغز شماست.
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
…
پاسخ تست:
۱۰,۲۰,۳,۱۵,۱۰۰۰,۶۰,۱۶
ده، بیس، سه، پونزه، هزار و شصت و شونزه
هر کی می گه شونزه نیس، هفده، هجده، نوزده، بیس!
یاد قدیما به خیر که این شعر را می خوندیم و بازی می کردیم!!
اين ترم لعنتي
تهیه و دوخت پرده
مواد مورد نياز :
پارچه اصليآستر
- پارچه هماهنگ با پارچه اصلي براي چين دادن پرده
- پارچه هاي محكم و آهار زده براي قسمت بالاي پرده ( نوار پرده )
- دكمه
1- قسمت هاي اصلي پرده خود را از پارچه هاي اوليه و اصلي ببريد. ( با توجه به قسمت اندازه گيري ) ، طول ها را اضافه كنيد و در صورت لزوم از الگو استفاده كنيد. همين كار را بر روي آستري ها انجام دهيد ، اما آستر بايد 12 سانتي متر كوتاه تر از قد پرده اصلي و 3 سانتي متر كوتاهتر از عرض پرده باشد.
2- يك تكه از پارچه اصلي و يك تكه از آستر را برداريد. قسمت هاي بريده شده را از بالا و سمت راست با هم تنظيم كنيد و كوك بزنيد. سپس 5/2 سانتي متر را رها كنيد.5/7 سانتي متر از پايين پرده برگردانيد و تو بگذاريد و كوك بزنيد. سپس5/2 سانتي متر از آستر را به همين ترتيب كوك بزنيد.
3- سمت راست را به خارج تا بزنيد و اتو كنيد. بنابراين 5/1 سانتي متر حاشيه از پارچه اصلي پرده در آستري ديده مي شود. حالا لبه دوخته شده آستر را به سمت پايين برگردانيد. بقيه قسمت هاي دوخته نشده را با يكديگر تنظيم و لبه ها را به يكديگر سنجاق كنيد.
4- لبه نوار چيده شده را در طول لبه باز پرده و قسمت راست در يك محل تنظيم كنيد. لبه هاي دوخته شده را از بالا مرتب كنيد و پايين آن را رها بگذاريد. نوار، پرده و آستري را با هم با چرخ خياطي بدوزيد. در لبه بلند يك نوار 5/1 سانتي متر آزاد بگذاريد.
5- نوار را به سمت آستر تا بزنيد چنان كه قسمت هاي دوخته شده را در برگيريد. دور تا دور لبه نوار و آستر را با چرخ خياطي بدوزيد.
6- پارچه اصلي، آستر و بالاي نوار را با هم تا بزنيد. 5/2 سانتي متر از لبه طول بالاي آستر برگردانيد. نوار را در 3 ميلي متري بالاي آستر قرار دهيد ( بالا) اولين دسته از طناب ها را براي چين دادن پرده ( نه نوار اصلي ) انتخاب كنيد. همه طناب ها را با هم گره بزنيد و در زير نوار نگه داريد.
7- طناب ها را بكشيد (همه طناب ها را با هم و يكنواخت بكشيد) و چين ها را آزاد كنيد. هنگامي كه چين ها در محل خود قرار گرفتند، انتهاي طناب ها را با يك گره محكم كنيد.
8- از قسمت راست شروع كنيد، چين ها را به صورت بادبزن نگه داريد ( شما بايد سه شكل تونل مانند كوچك براي هر كدام داشته باشيد) چند كوك كوچك به لبه كار بزنيد و كار خود را به همين ترتيب ادامه دهيد و انتهاي كار را با دوختن قسمت پايين پرده با چرخ خياطي تمام كنيد.
- اگه خواستین بگید تا عکساشو براتون بذارم.
- تو تعطیلات تمامی کاراشو انجام بدین وقتی برای ترم جدید اومدید کاراتونو بیارید تا ببینم و مشکلاتتون رو برطرف کنم.
تلسکوپ گالیله
خیلیها فکر میکنند که گالیله تلسکوپ را اختراع کرده است، اما واقعیت این است که یک عینک ساز هلندی اول دوربین را ساخت. در واقع گالیله اولین کسی بود که در ایتالیا ساختن دوربین را یاد گرفت و با آن به آسمان نگاه کرد. برای این کار هم از پادشاه و کلیسا و ... هدیه گرفت و یک مستمری بسیار زیاد سالیانه هم به او اختصاص دادند. باز هم بر خلاف تصور خیلیها ، دوربینی که گالیله با آن کار میکرد از دو عدسی محدب (یکی شیئی و یکی چشمی) ساخته نشده بود، بلکه عدسی شیئی (جلویی) محدب بود و عقبی یا شیئی ، مقعر بود که باعث میشد تصویر حقیقی تشکیل بشود و جلوتر از جایی که هست دیده شود. دوربینهای کوچک قدیمی که ممکن است شما هم داشته باشید، همین طوری هستند.تلسکوپ در ایران
در دهه 30 هجری شمسی ، اولین تلسکوپ به ایران آمد. سید جلال تهرانی ، محقق ایرانی بود که در لندن مطالعه و زندگی میکرد. او در دهه سی به ایران بازگشت و همراهش یک تلسکوپ یازده سانتیمتری شکستی هم با خود آورد. این تلسکوپ همراه کلی وسایل نجومی و ساعت آفتابی و ... الآن در موزه آستان قدس رضوی در مشهد است. آیا میدانستید که شما میتوانید با یک تلسکوپ آماتوری حداقل از 40 میلیون تا 500 میلیارد سال نوری در فضا ببینید؟!طوری نیست واسه اینکه حوصلتونم سر نره چندتا ...کامپیوتری واستون میذارم فقط هرکاری میکنین با کامپیوتر خودتون بکنید کسی رو اذیت نکنید
خوب چیکار کنیم،مثلا میخوایم یه کاری کنیم که کامپیوتر با کیبورد روشن بشه چیکار میکنید اول کامپیوتر رو روشن میکنین بعد میرین توقسمت بایوسش (با فشار دادن کلید DELETEیا تو بعضی کامپیوتر ها F8)برید تو قسمت POWER MANAGEMENTبعد برید توسمت SET WAKE UP EVENTبعد روشن شدن با کیبورد رو انتخاب کنید یه قسمتی داره که ANY KEY -DISABLE- SPECIFIC -داره که پیشنهاد میکنم شما با "هر دکمه مشخص" رو انتخاب کنید که از شما کلمه مورد نظرتونو میخواد.
حالا اگه کسی بایوسش قفل بود تو نظر ها بگه تا بهش بگم چیکار کنه تا رمزش پاک شه.
خوب اگه اهل چت هستین میتونین طرف مقابلتون رو بوت کنید که این غیر اخلاقی هستش از گفتن اون معذوریم ولی اگه اصرار کردین حتما با کمال میل میگم.
حالا مثلا میخواین کامپیوتر بنی طبا رو خاموش کنین طوری که خودش نفهمه برای اینکار کافیه که یه لحظه حواسش رو پرت کنید و تو RUN یا COMMAND PROMPT
این عبارت رو که میگم تایپ کنیدshutdown -s -t 300این باعث میشه که کامپیوترش بعد از 300 ثانیه خاموش شه و خودش هم نفهمه چی شد.البته بسته به لطفتون میتونید عدد ثانیه شمار رو هرچی دلتون میخواد بدین.یه روش لغو هم داره که به علت زیغ وقت نمیگم.اینکارو تو 10ثانیه میشه انجام داد سخت نیست.میخواستم بازم بگم ولی مثل اینکه شما نمیخواین بیدار شین به هر حال اگه خواستین کسی رو اذیت کنین روی ما میتونین حساب کنید اگه حال داشتین و خوندین بگین تا بازم بذارم اگه اهلش هم نبودین که نیستین دیگه نمیذارم
شب بخیر و خدانگهدار راستی نمره های معادلات اومده برین ببینید
۲۷.۴.۸۹
1-آکولاد (اعطای لقب شوالیه) اثر: ادموند بلرلیتون سال 1901
2- بوهمیایی اثر ویلیام آدولف بوگرو 1609
3-این یکی دیگه معرفی نمی خواد مونالیزا اثر ماندگار لئوناردو داوینچی 1506
4-پرتوره ای از بتهوون اثر جوزف کارل اشتیلر
امیدوارم خوشتون بیاد و ضمنا بیاین سر بزنید. خدافظ
متن سنگ قبر
متن سنگ قبر پروین اعتصامی
آنکه خاک سیه اش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گرچه تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
متن سنگ قبر فروغ فرخزاد
من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
واز نهایت شب حرف می زنم
اگر به خانه من آمدی برای من م
ای مهربان چراغ بیارو یک دریچه
که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
متن سنگ قبر کوروش کبیر
ای انسان هر که باشی واز هر جا که بیایی
میدانم خواهی آمد
من کوروشم که برای پارسی ها این دولت وسیع را بنا نهادم
بدین مشتی خاک که تن مرا پوشانده رشک مبر
متن سنگ قبر حافظ
بر سر تربت ما چون گذری همتی خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
متن سنگ قبر سهراب سپهری
به سراغ من اگر می آیید
نرم وآهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
متن سنگ قبر وینستون چرچیل
من برای ملاقات با خالقم آماده ام
اما اینکه خالقم برای عذاب دردناک ملاقات با من آماده باشد چیز دیگریست
متن سنگ قبر اسکندر مقدونی
اکنون گور او را بس است
آنکه جهان اورا کافی نبود
متن سنگ قبر نیوتن
ظبیعت وقوانین طبیعت در تاریکی نهان بود
خدا گفت بگذار تا نیوتن بیاید……
وهمه روشن شد
متن سنگ قبر لودولف کولن(ریاضی دان)
۳/۱۴۱۵۶۲۳۵۳۵۸۹۷۹۳۲۳ ۸۴۶۲۶۳۳۸۶۲۲۷۹۰۸۸
4 دانشجوی زرنگ
اثبات علمی یک قانون غیر علمی
هر که سوادش کمتر درآمدش بیشتر !
از قدیم گفته اند وقت طلاست، به عبارت دیگر: زمان = پول (معادله 1)
همین طور گفته اند توانا بود هرکه دانا بود، یعنی: توان = علم (معادله 2)
می دانید که:
زمان / کار = توان
با جایگذاری معادله 1 و 2 در معادله سوم به این معادله می رسیم:
پول / کار = علم
که می توانیم آن را به این صورت بازنویسی کنیم:
علم/ کار = پول
بنابراین:
یعنی هرجه علم و سوادت کم تر باشد درآمدت بیشتر است، و این هیچ ربطی به مقدار کار انجام شده ندارد